مسافرت به تهران -بابلسر -علی اباد کتول
عزیز دل مامان یکشنبه 19 تیر راهی مسافرت شدیم چون می خواستیم بریم تهران عروسی زیبا جون (دختر عمه مامان) بالاخره ساعت 6 بعدازظهر از خونه راه افتادیم شب رسیدیم شاهرود خونه مامان بزرگ (مامان بزرگ بابایی) خوابیدیم فردا ظهر مامان شهین و بابایی و خاله هدیه که صبح از مشهد راه افتاده بودن به ما رسیدن و دوباره راه افتادیم بالاخره شب رسیدیم تهران رفتیم خونه دایی حسن فردا صبحش تا جایی که تونستی با امیر مصطفی بازی کردی بعد از اون رفتیم عروسی خیلی خوب بود ولی یکم اذیت کردی60 بار محوطه تالار رو متر کردی 1000بار هم دور تالار زدی . کلا از صبح که بیدار شده بودی تا شب نخوابیدی و به شیطنتت ادامه میدادی فکر کنم می ترسیدی لالا کنی و از بازیگوشی هات عقب بمونی خونه سمیه جون هم رفتیم و کلی با دو قلوها (علیرضا و زهرا) بازی کردی . خلاصه بعد از تهران از جاده چالوس حرکت کردیم و به سمت بابلسر رفتیم . 2 روز هم اونجا بودیم خیلی خوش گذشت البته خیلی هم شلوغ بود. هنوز هم یک کوچولو از دریا می ترسیدی . ولی خیلی خوشحال بودی و بهت خیلی خوش گذشت جیگر طلای مامان -فدای اون تند دویدنات بشم- بعد از بابلسر هم رفتیم علی آباد کتول خونه عمو محمد جنگل زرین گل هم رفتیم و شما گیر داده بودی به ماشین سواری می خواستی تو راه همش بغل بابایی باشی و رانندگی کنی مامانی هم از مناظر زیبای جنگل سیر نمی شد . .......بالاخره 26 (تیر) از علی آباد حرکت کردیم و به سمت مشهد راه افتادیم ......
عکسها در ادامه مطالب
تو عروسی یکی شبیه سامیار بود البته چند سال بزرگتر بود
سامیار و امیر مصطفی
سامیار و کیان
سامیار با دوقلوها علیرضا و زهرا
سامیار در حال قلیون کشیدن
سامیار در حال ماشین سواری
سامیار در حال قطار سواری
سامیار و مامان کنار دریا
سامیار کنار دریا
بازم در حال ماشین سواری
سامیار در جنگل زرین گل
عکس هنری مامان در جنگل زرین گل