خلاصه ای از نوروز92
نازنینم امروز 13 فروردین 1392 و عید هم تموم شد مثل یک چشم به همم زدن از خدای مهربون می خوام که 120 عید دیگه رو همراه با موفقیت و سلامتی و سر بلندی و پر از اتفاق های خوب پشت سر بزاری و همیشه خوشحال و راضی باشی عزیزم عشقم امیدم عزیز تر جونم همیشه می ستایمت و همیشه من و بابایی پشتیبان و حامی تو در تمام مراحل زندگیت هستیم عاشقتم دلبندم
خلاصه ای از عید92
امسال تا 6 فروردین مشهد بودیم و دید و بازدیدهای عیدو انجام دادیم و 6 فروردین رفتیم شاهرود و کلی عید دیدنی رفتیم ( شما تا جایی که جا داشت شکلات و شیرینی خوردی و دیگه نمیدونم سر دندونات قراره چه بلایی بیاد) قرار بود بعد از رفتن به شاهرود بریم علی آباد و سیزده اونجا باشیم ( تو دل طبیعت) ولی شما اونجا سرما خوردی و برای بابایی هم کاری پیش اومد مجبور شدیم بیایم مشهد بنابراین 10 فروردین راه افتادم به سمت شهر و دیارمون و 13 هم رفتیم باغ بابابزرگ و شما کلی بازی کردی و خوبه خوب 13 تو به در کردی من فدای اون بازی های کودکانت بشم ولی کلی تو دوران عید مامان و بابا رو خسته کردی آخه یک آتیش پاره ای شدی که نگو و نپرس
عکسها در ادامه مطالب
اول فروردین در حال فوت کردن کیک عمه صدری
من و کیان کوچولوی با نمک
من و ابوالفضل شیطون بلا و ستایش خانم نازدونه
من و ابوالفضل
من و ابوالفضل در دل طبیعت( جاده موجن در شاهرود)
من با فیگورام (منم مثل کوچولوییهای مامانم خدای فیگورم)
وای چه کیفی داره
من و شکوفه ها
11 فروردین کیک تولد خاله هدیه
اینم یک ژست خاص
اینم یک ژست جدید در تولد خاله هدیه
اینم عکس روز 13 به در
13 به در